24 ارديبهشت | امتیاز انحصاری توتون و تنباکو لغو شد

24 ارديبهشت | امتیاز انحصاری توتون و تنباکو لغو شد

تاریخ ایرانی: در روز ۲۴ اردیبهشت ۱۲۷۰ هجری شمسی در پی صدور فتوای تحریم تنباکو از سوی آیت‌الله میرزای‌ شیرازی، امتیاز توتون و تنباکو که به صورت انحصاری در اختیار شرکت بریتانیایی رژی بود، لغو شد.

اقتصاد سنتی ایران در دوران ناصرالدین شاه قاجار متکی بر کشاورزی، صنایع دستی و مبادلات بازرگانی بود. در این دوره این اقتصاد با کمک سرمایه‌داران غربی و تجار ایرانی و با اعمال نفوذ قدرت‌هایی چون روس و انگلیس به بازارهای بین‌المللی پیوست. وابستگی اقتصاد ایران به بازارهای بین‌المللی، رشد سریع بازرگانی خارجی را در پی داشت که در نیمه قرن نوزدهم میلادی سرعت گرفت.

وجود روس و انگلیس در شمال و جنوب، کشور ایران را به صورت یک کشور نیمه‌مستعمره در آورده بود. این وضعیت نیمه استعماری زمانی تشدید شد که دو نیروی رقیب استعماری در حوزه‌های نفوذ سیاسی – اقتصادی خود در ایران، در کنار یکدیگر قرار گرفتند. این دو نیروی استعمارگر، ایران را به سه قسمت تقسیم کرده بودند و مستقیماً اداره آن را در دست گرفتند و قسمتی از این کشور را همچون حائلی در بین خود نگاه داشتند. رفاقت این دو قدرت، پیامدهایی در ایران داشت که از آن جمله می‌توان به حمایت از نهاد کهن اجتماعی و حفظ وضع موجود سیاسی اشاره کرد. در چنین اوضاع و احوال و شرایطی بود که بازار امتیازگیری از سوی کشورهای استعمارگر در ایران گرم شد. امتیازاتی که گاه باعث حیرت خود آنان نیز شد. به طور مثال زمانی که خبر اخذ امتیاز رویتر از ناصرالدین شاه در روزنامه‌های اروپا منتشر شد، بُهت و حیرت مردم را فرا گرفت، تا آنجایی که بعضی به طنز، تاریخ قرن نوزدهم ایران را قرن امتیاز رویتری نامیدند.

یکی از امتیازاتی که نتایجی نامطلوب به بار آورد، امتیاز انحصار تنباکو (واقعه رژی) بود. مقدمات واگذاری امتیاز توتون و تنباکو در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا فراهم شد و پس از بازگشت شاه از سفر، صورت عملی یافت. دولت انگلیس از‌‌‌‌ همان آغاز ورود شاه به لندن، «ماژور تالبوت»، صاحب اصلی امتیاز تنباکو را مامور پذیرایی از هیات ایرانی کرد. تالبوت در جریان پذیرایی از شاه و هیات همراه او، اطلاعات خودش را درباره محصول تنباکوی ایران تکمیل و سپس رایزنی در این زمینه را آغاز کرد. او برای اخذ امتیاز و شروع عملیات وسیع در ایران، شرکتی به نام «رژی» را با کمک دولت بریتانیا و سرمایه‌داران انگلیسی تاسیس کرد. وی پس از تاسیس شرکت رژی، وارد ایران شد و مقدمات کار را به طور محرمانه آغاز کرد. تالبوت هر جا به مانعی برخورد می‌کرد، با دادن رشوه کارش را از پیش می‌برد. تا جایی که در مقطعی حتی به خود شاه نیز ۲۵ هزار لیره رشوه داد و قرار گذاشت هر سال ۱۵ هزار لیره نیز به شخص شاه هدیه (رشوه) بدهد. بدین ترتیب امتیاز انحصاری توتون و تنباکو در ۲۸ رجب ۱۳۰۷ هجری قمری همزمان با دوران صدارت میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان و برای مدت ۵۵ سال به تالبوت و شرکای او در کمپانی رژی واگذار شد.

به موجب این امتیاز، کمپانی رژی صاحب حق انحصاری تجارت تنباکوی ایران و حتی نظارت بر زراعت آن شناخته می‌شد و در متن آن آمده بود: «اجازه‌نامچه‌ای برای فروش و معامله و غیره توتون و تنباکو و سیگار… حق خالص صاحبان این امتیاز است و احدی جز صاحبان این امتیازنامه حق صدور اجازه‌نامه‌جات مزبور را ندارند.»

حدود یک سال طول کشید تا موسس شرکت رژی بتواند دستگاه‌ها و تاسیسات خود را در ایران نصب کند. در این مدت، انعقاد قرارداد کاملا محرمانه باقی ماند و غیر از شاه و دست‌اندرکاران قرارداد و آن‌هایی که رشوه گرفته بودند، کسی از ماجرا خبر نداشت. اوایل رجب ۱۳۰۸ ه. ق، تالبوت همراه تعداد زیادی وارد ایران شد تا عملا کار خود را شروع کند. برخی نوشته‌اند به تدریج حدود ۲۰۰ هزار نفر اروپایی وارد ایران شدند.

در آن زمان معیشت بسیاری از مردم از طریق فروش توتون و تنباکو تأمین می‌شد و زارع و تاجر هیچ نوع اختیاری در تولید و فروش این محصول نداشتند. بنابراین رفته رفته موج اعتراضات در نقاط مختلف ایران خصوصاً شهرهای تهران، اصفهان، شیراز، تبریز… آغاز شد و برخی از تجار از فروش محصول خود به شرکت رژی خودداری کردند. در فارس که گفته می‌شود مرغوب‌ترین تنباکوی ایران را داشت بعضی از تجار محصول خود را برای اینکه به دست بیگانه ندهند به آتش کشیدند.

علاوه بر ضرر اقتصادی خطر عمده‌تری که برخی احساس می‌کردند، حضور فرهنگ اروپایی در کشور اسلامی بود که حساسیت‌های بسیاری را بر می‌انگیخت. هجوم گروه بزرگی از اروپایی‌ها به ایران، حتی شکل ظاهری شهر و بازار را تغییر داد و بسیاری را به این نتیجه رساند که گویی تاسیس شرکت و امتیاز انحصاری توتون و تنباکو فقط بخشی از ماجراست و هدف اصلی‌تر این است که فرهنگ اروپایی در ایران رواج یابد و ایران به تدریج به مستعمره بریتانیا تبدیل شود.

نخستین گام اعتراض را تجار، کسبه و دست‌اندرکاران صنعت تنباکو برداشتند. از هر شهری فریادی برخاست و فریاد‌ها رفته رفته سطح مملکت را فرا گرفت. پس از اوج گرفتن مخالفت و درگیری، اقشار مختلف مردم به علمای دینی در شهرهای مختلف رجوع کرده و کسب تکلیف نمودند؛ به طور مثال در اصفهان به آیت‌الله نجفی اصفهانی، در شیراز به سیدعلی‌اکبر فال اسیری، در تهران به شیخ فضل‌الله نوری و میرزا حسن آشتیانی، در تبریز به میرزا جواد مجتهد تبریزی متوسل شدند.

این فریادهای همه جانبه از هر گوشه‌ای به گوش میرزای شیرازی، مرجع تقلید شیعیان در سامرا رسید. میرزا حسن آشتیانی با آیت‌الله محمدحسن شیرازی مکاتبه و کسب تکلیف کرد، آیت‌الله شیرازی ابتدا نامه‌ای به ناصرالدین شاه نوشت و به شاه در مورد عدم سپردن سرمایه مملکت به دست بیگانه هشدار داد، ولی شاه به هشدارهای وی ترتیب اثر نداد. این چنین بود که حکم تحریم تنباکو در عبارتی کوتاه و به شیوه‌ای مؤثر و محرک و حساب شده از سوی میرزای شیرازی به شرح زیر صادر شد: «بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بایّ نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان (صلوات‌الله و سلام علیه) است. حرّره الاَقل محمد حسن الحسینی»

صدور فتوای تحریم تنباکو، غوغایی به پا کرد و قیام مردم در سراسر ایران گسترش یافت. بعد از صدور فتوای تحریم، علاوه بر اینکه هیچ ‌کس توتون و تنباکو را در مخفی‌ترین محل استعمال نکرد، قلیان‌ها و چندین بادگیر طلا و نقره توسط صاحبانشان شکسته شد. چنانکه ناصرالدین شاه روزی در حرمسرای خود دید زن‌هایش به کنیزان خود امر می‌کردند که آن‌ها را در هاون نهاده و بشکنند! وی گفت: شما را چه می‌شود که این طور می‌کنید؟ یکی از زن‌ها گفت: آن کس که ما را به تو حلال کرده، قلیان را به ما حرام کرده!

چنین بود که سرانجام شاه و امین‌السلطان از بیم شورش مردم و اعلام جهاد عمومی توسط علماء، امتیاز این قرارداد را در شانزدهم جمادی‌الاول سال ۱۳۰۹ قمری لغو کردند و امین‌السلطان طی تلگرافی به ولایات، الغای قرارداد تنباکو و آزادی کشت و تجارت توتون و تنباکو را اعلام کرد.

با لغو قرارداد، مردم این پیروزی را جشن گرفتند، با این حال تا لغو تحریم از سوی میرزای شیرازی، همچنان تنباکویی استعمال نشد. بدین ترتیب تحریم تنباکو تا تاریخ ۲۵ جمادی‌الثانی ۱۳۰۹ هجری قمری ادامه یافت و در این روز بود که حکم تحریم دخانیات از سوی میرزای شیرازی لغو شد.

زندگینامه شیخ صدوق

روز بزرگداشت شیخ صدوق
نگاهی به زندگینامه شیخ صدوق “رئیس المحدثین”
ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به “شیخ صدوق” و ملقب به …
پارسینه-گروه فرهنگی: درباره ی شیخ صدوق گفته ها ونوشته های فراوانی وجود دارد و کتب و ملاقات متعددی در دسترس است که هر کدام به نحوی در روشن سازی شخصیت شیخ صدوق و معرفی آثار او موثر است. ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به “شیخ صدوق” و ملقب به “رئیس المحدثین” از محدثان بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری است. پدر او علی بن حسین از علمای بزرگ شیعه و به گفته ی علمای رجال، استاد و سرآمد محدثان حوزه قم در عصر خود بود.

محققان معتقدند که شیخ صدوق در حدود سال 305 به دنیا آمد. از نظر آنان دلیل این مطلب آن است که شیخ صدوق پس از درگذشت دومین نائب امام عصر (عج) که در سال305 زنده بوده و نیز دوران نیابت حسین بن روح نوبختی متولد شد. در مساله تولد او چنانکه گفته و نوشته اند پدرش علی بن حسین از طرق نامه ای که توسط علی بن جعفر اسود به خدمت حسین بن روح ارسال نمود از وی تقاضا کرد که نامه را تقدیم امام عصر (عج) کرده و از آن حضرت بخواهد که برای او دعای فرزند کند. پس از مدتی جواب آمد که “ما برای تو دعا کرده ایم و به زودی دارای دو پسر نیکومنش خواهی شد به گفته ی عبدالله حسین بن عبدالله غضایری شیخ صدوق خود می گفت: که من به دعای صاحب الامر متولد شده ام و بر این موضوع افتخار می کرد. این مطلب در کتاب کمال الدین و تمام النعمه مورد تصریح قرار گرفته است. در عین حال احتمال تولد او قبل از حوالی 320 قدری بعید به نظر می رسد.

مهمترین دلیل این مطلب گزارش نجاشی از سفر شیخ صدوق به بغداد است که می نویسد او در سال 355 وارد بغداد شد. بزرگان شیعه از او به اخذ حدیث پرداختند در حالیکه از نظر سنی جوان بود.

شیخ صدوق سنین جوانی خود را در دامان علم و فضلیت و زهد و تقوای پدر بزرگوارش علی بن بابوی سپری کرد. او در محضر پدر علوم ومعارف را همراه با تربیتهای علمی و اخلاقی فرا گرفت و تجسم اخلاق اسلامی را در اعمال و رفتار پدر در لحظه لحظه ی زندگی مشاهده می نمود، پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت و محبوبیت، زندگی خود و فرزندانش را از طریق دکه ای کوچک کسب و تجارت در بازار قم در نهایت زهد و قناعات می گذرانید و حرص و طمع به جمع ثروت و زخارف دنیوی نداشت. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پربرکت حیات پدر را درک کرد و در این مدت از محضر پدر و سایر علمای قلم علم آموخت و حکمت اندوخت.

درسن 22 یا 23 سالگی بود که پدر بزرگوارش دارفانی را وداع گفت و وی از نعمت وجود این مربی بزرگ محروم شد از آن پس دوران جدیدی از زندگی او آغاز گردید. یکی از رویدادهای بسیار مهم زمان شیخ قطع رابطه ی ظاهری امت اسلام با امام مسلمین و فاصله افتادن بین مردم و رهبر معصوم بود، زیرا در زمان وی حضرت مهدی (عج) از نظرها غایب شد و در پرده ی استتار و غیبت کبری قرار گرفت و برای مدتی نامعلوم جامعه ی اسلام بلکه همه ی جوامع انسانی از فیض حضور و مدیریت مستقیم او محروم شدند.

شیخ صدوق پس از فوت پدر بزرگوارش، اشتیاق عجیبی برای اخذ حدیث از محدثین و دانشمندان داشت و درپی این بود به شهرهایی که دارای حوزه های علمی هستند مسافرت کند تا هم و احادیث خود را به دیگران برساند و هم از علوم دیگران بر دانش خود بیفزاید. اهالی ری از او در خواست کردند به ری عزیمت کند شیخ دعوت آنها را پذیرفت. در سال 352 ه به قصد مشهد مقدس از ری خارج شد این اولین زیارت شیخ صدوق از مشهدالرضا بوده است و در همین سفر بود که رکن الدوله دیلمی از او خواهش کرد در مشهد برایش دعا کند. در سال 352 ه هنگام بازگشت از مشهد در نیشابور توقف کرد و جمعیت کثیری از او اخذ حدیث کردند و او خود نیز از حسین بن بیهقی و چند نفر دیگر از علماء آن شهراستماع حدیث نمود و در همین شهر بود که اقدام به نوشتن یکی از ارزشمندترین کتابهای خود به نام “کمال الدین و تمام النعمه” درباره ی حضرت مهدی نمود و در همین شهر امام زمان (ع) را در عالم خواب ملاقات کرد. در همان سفر وارد مرو شد که یکی از شهرهای خراسان قدیم بوده است و در آنجا جمعی از دانشمندان چون ابویوسیف و دیگران استماع حدیث کرد.

پس از بازگشت از مشهد مقدس در اواخر سال 352 ه رهسپار بغداد شد و ضمن قرائت حدیث و تعلیم فقه از استادان و مشایخ آنها چون حسن بن یحیی علوی و ابراهیم بن هارون و دیگران استماع حدیث کرد. در سال 354 ه که قصد زیارت بیت الله الحرام عازم مکه معظمه بود در مسیر خود وارد همدان شد و از قاسم بن عبدویه سراجع و محمد بن فضل جلاب و سایر فقها آن شهر استفاده کرد. در همان سال در مسیر خود به مکه معظمه وارد کوفه شد و از شخصیتهای چون محمدبن بکران، احمد ابن هارون، حسن بن محمد هاشمی و از علی بن عیسی در مسجد کوفه حدیث شنید. در سال 354 به حج خانه خدا در مکه و به زیارت قبور پیامبر (ص) و ائمه (ع) در مدینه مشرف گردید. در حین بازگشت از مکه در محلی به نام فید واقع در بین مکه و کوفه از یکی از علما به نام حمدبن ابی جعفر استماع حدیث کرد. در سال 355 پس از مراجعت از حج برای بار دوم، به بغداد وارد شد در همین سفر بود که شخصیت نامدار شیعه و دانشمندان کم نظیر عالم اسلام محمدبن محمد ابن نعمان معروف به شیخ مفید (ره) در محضر شیخ صدوق تلمذ کرد و از فقه و حدیث وی استفاده فراوان کرد.

در سال 367 ه مجددا به زیارت مشهد مقدس مشرف گردید و پس از چند روز به ری بازگشت و قسمتی از کتاب “الامالی” را املاء کرد و بخشی از این کتاب در آنجا تنظیم شد، در سال 368 ه برای بار سوم عازم خراسان گردید تا از آنجا به سوی ماوراء النهر و بلخ و بخارا عزیمت کند و بدین ترتیب هرچه از کتاب “الامالی” ناتمام مانده بود دراین سفر تکمیل کرده و در سال 368 ه در سر راه خود وارد سرخس شد و از ابی نصر سرخسی استماع حدیث نمود. در همان سال وارد بلخ شد و از دو تن از دانشمندان آن شهر اخذ حدیث کرد. وی در سال 368 ه در مسیر خود به ماوراءالنهر در این شهر نیز اقامتی داشته است و از علمای شیعه و سنی استفاده کرده است. پس از آن وارد سمرقند شد و از عبدوس بن علی گرگانی و عبدالصمد انصاری احادیثی را فرا گرفت. وی در همان سال وارد ایلاق شد و مشهورترین کتاب خود یعنی “من لا یحضره الفقیه” را که یکی از کتب اربعه است در این شهر تالیف کرد. وی پس از آن وارد استر آباد و جرجان (گرگان فعلی) شد و از محمدبن قاسم خطیب استرآبادی تفسیر معرف به تفسیر امام حسن عسگری را اخذ کرد و از عبدوس گرگانی و محمدبن علی استرآبادی استماع حدیث کرد.

رفت و آمد فقیهی بلند آوازه چون شیخ صدوق در این شهرها می توانست آثار و فواید فراوانی داشته باشد و ارتباط حضوری شیخ تاثیر عمیق در افکار و عقاید آنان بر جای نهاده و دل های آنان را متوجه مکتب پربار اهل بیت نموده است.

فقها و بزرگان شیعه، شیخ صدوق را بیشتر با لقب “رئیس المحدثین” شناسانده اند، زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ و جمع آوری آنها تلاش فراوان کرد و در حدود سیصد جلد از کتاب از احادیث پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) جمع آوری و تالیف نمود.

کتب اصلی فقهی شیعه معروف به “کتب اربعه” هستند و مولفین آنها را محمدبن ثلاث می نامند زیرا اسامی هرسه، محمد و کنیه هرسه ابوجعفر بوده است. این کتابها به ترتیب عبارتند از:

1 - “کافی” شیخ ابوجعفر محمدبن یعقوب کلینی رازی” که شامل 16199 حدیث می باشد.
2 - “من لا یحضره الفقیه” شیخ صدوق که شامل 5963 حدیث می باشد.
3 - “تهذیب” شیخ طوسی که موسس حوزه علمیه نجف اشرف و بنیانگذار فقیه استدلالی است. این کتاب شامل 13590 حدیث است.
4 - “استبصار” شیخ طوسی که شامل 5511 حدیث است.

شیخ صدوق پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پربرکتش در سال 381 ه.ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از جهان فروبست. پیکر پاکش در میان غم و اندوق شیعیان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید. آرامگاهش در این ایام به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مومنان است.

ناگفته نماند اکثر تذکره نویسان قضیه ای را راجع به سالم ماندن پیکر شریف صدوق پس از گذشت نهصد سال از وفات وی نقل کرده اند. علامه خوانساری متوفای 1313 ه.ق در کتاب ارزشمند “رومنات الجنات” می نویسد: “در عهد فتحلی شاه قاجار در حدود 1238 هجری مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار دارد از کثرت باران خراب شد و رخنه ای در آن پدید آمد به جهت تعمیر و اصلاح آن اطرافش را می کندند پس به سردابه ای که مدفنش بود برخوردند هنگامی که وارد سرداب شدند دیدند که جسد او همچنان ترو تازه با بدن عریان و مستورالعوره و در انگشتانش اثر خضاب و در کنارش تارهای پوسیده ی کفن بر روی خاک قرار گرفته است. خبر به سرعت در تهران منتشر شد پس از آن سلطان دستور تعمیر و تجدید بنا و تزئینات آن بقعه را صادر کرد.

اللهم صل علی محمدوآل محمد

من عاشق رحمةللعالمینم

نسیم بهشت محرم

در کوچه ها نسیم بهشت محرم است

این شهر بی مجالس روضه جهنم است

پیــــــــراهن ســـــــــیاه عزاداری شما

زیبـــــا ترین تجلی عشق مجسم است

شکر خدا که هیئت مان باز دایر است

شکر خدا که بر سر این کوچه پرچم است

بیــــرون ندیده اید زنی ایستاده است ؟

بالش شکسته و قدش هم کمی خم است

لبخند تلخ فاطمه(س) بر تک تک شما

یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است

من که ندیدمش دم در ، خوب شما چطور؟

صد حیف سوی چشم گنهکار ما کم است

پرواز می کنیم از این پیله های تنگ

فصل بلوغ شـــــیعه یقیناً محــــــــرم است

در مــــــجلس عزای امام قتیل اشک

روضــــه به شور و واحد و نوحه مقدم است


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

عیدقربان

روز عيد قربان,عيد قربان,اعمال عيد قربان,اعمال روز عيد قربان

روز عيد قربان از اعياد مهمّ اسلامى است. اين روز يادآور اخلاص و بندگى حضرت ابراهيم(عليه السلام)در برابر پروردگار خويش است، آن جا كه فرمان حق براى ذبح اسماعيل صادر شد، و ابراهيم آن بنده فرمانبردار خداوند آماده اجراى اين فرمان شد و اسماعيل را به قربانگاه برد و كارد بر حلقومش نهاد، ولى ندايى رسيد كه اى ابراهيم از عهده اين آزمون الهى برآمدى! دست نگهدار كه فرمانبردارى خويش را به درستى اثبات كرده اى.

جبرئيل همراه با «قوچى» فرود آمد و ابراهيم آن را قربانى كرد، و سنّت قربانى در منا از آن روز برقرار شد، اين روز، روز عيد و خوشحالى و سرور است. زيرا علاوه بر اين كه بنده اى مخلص از آزمونى دشوار، سربلند بيرون آمد و بندگى خويش را در پيشگاه خداى بزرگ ثابت كرد، گروه عظيمى از بندگان مخلص خدا به او تأسّى جسته، به زيارت خانه خدا مى شتابند و مراسم منا و از جمله، قربانى را انجام مى دهند.

اعمال روز عيد قربان:

براى عيد قربان اعمالى چند نقل شده است:

1ـ غسل كردن است كه به گفته مرحوم «علاّمه مجلسى»، غسل در آن روز سنّت مؤكّد است تا آن جا كه بعضى از علما آن را واجب دانسته اند.(1)

2ـ نماز عيد قربان است و نحوه انجام آن، به همان كيفيّتى است كه در نماز عيد فطر گفته شد، و نماز عيد قربان در زمان غيبت امام(عليه السلام)مطابق مشهور فقهاى عظام، سنّت مؤكّد است.(2) (خواه به صورت جماعت خوانده شود يا فرادى).

3ـ مستحب است دعاهايى را كه پيش از نماز عيد و قبل از آن وارد شده است بخواند. به فرموده مرحوم «علاّمه مجلسى»، بهترين دعاها،دعاى چهل و هشتم «صحيفه كامله سجّاديه» است كه اوّلش اين است: أللّهُمَّ هذا يَومٌ مُبارَك و اگر دعاى چهل و ششم را نيز بخواند بهتر است.(3)

4ـ خواندن دعاى ندبه در اين روز و ساير اعياد مستحبّ است.(4)

5ـ قربانى كردن در اين روز براى همه مستحبّ مؤكّد است و بسيار سفارش شده است، تا آن جا كه برخى از علما آن را بر كسانى كه توانايى دارند واجب دانسته اند و مستحب است بعد از نماز عيد، كمى از گوشت آن بخورد.(5)

و نيز مستحبّ است هنگام قربانى اين دعا را كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است بخواند:

وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ، حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما أنَا

من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان ها و زمين را آفريده; من در ايمان خود خالصم و

مِنَ الْمُشْرِكينَ، إنَّ صَلاتى وَ نُسُكى وَ مَحْياىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ

از مشركان نيستم. نماز و قربانى و زندگى و مرگم براى خداوندى است كه پروردگار

الْعالَمينَ، لا شَريكَ لَهُ، وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ. اَللّهُمَّ مِنْكَ

جهانيان است. شريكى براى او نيست. من به اين برنامه مأمور شدم و از مسلمانانم. خدايا از تو و

وَلَكَ، بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ اَكْبَرُ. اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى.(6)

براى توست. به نام خدا و خداوند بزرگتر است. خدايا از من قبول فرما.

(البتّه اگر به نيّت چند نفر قربانىِ مستحب انجام شود، بگويد: اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا)

بسيار مناسب است افراد توانگر، در اين روز قربانى نمايند و اكثر آن را به فقرا و نيازمندان انفاق كنند و به همسايگان و آشنايان نيز بدهند.

در روايتى است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: امام على بن الحسين و امام باقر(عليهم السلام) گوشت قربانى را سه قسمت مى كردند; يك قسمت آن را به همسايگان مى دادند و يك قسمت آن را به نيازمندان و قسمت سوم را براى اهل خانه نگه مى داشتند.(7)

6ـ تكبيرات مشهور زير را بگويد; براى كسانى كه در اين ايّام توفيق حضور در مراسم حج و صحراى «منى» را دارند، بعد از پانزده نماز اين تكبيرها را مى خوانند; از نماز ظهر روز عيد، شروع كرده تا نماز صبح روز سيزدهم; ولى كسانى كه در آن جا نيستند، بعد از ده نماز آنها را مى خوانند، از نماز ظهر روز عيد آغاز نموده، تا نماز صبح روز دوازدهم، و آن تكبيرها مطابق روايت كتاب شريف «كافى» چنين است:

اَللهُ اَكْبَرُ، اَللهُ اَكْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ، اَللهُ اَكْبَرُ، و للهِِ الْحَمْدُ، اَللهُ اَكْبَرُ عَلى

خدا بزرگتر از توصيف است معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر است و ستايش خاص خداست خدا بزرگتر است بر آنچه

ما هَدانا; اَللهُ اَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهيمَةِ الاَْنعامِ; وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما أبْلانا.(8)

ما را راهنمايى كرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزيمان كرد از چهار پايان انعام (شتر و گاو و گوسفند) و ستايش خاصّ خداست براى آن كه آزمود ما را.

حدّاقل اين تكبيرها را بعد از نماز در اين ايّام، يكبار بگويد ولى اگر تكرار نمايد، بهتر است، و حتّى اگر بعد از نوافل نيز بگويد خوب است.(9)

1. زادالمعاد، صفحه 319.

2. همان مدرك.

3. همان مدرك.

4. همان مدرك، صفحه 320.

5. همان مدرك.

6. زاد المعاد، صفحه 321 .

7. اقبال، صفحه 451.

8. كافى، جلد 4، صفحه 517، حديث 4.

9. زادالمعاد، صفحه 323.

1 2